شلوار پاره ی .....
(( جلال آْل احمد )) جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد ، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در محله سید نصرالدین از محله های قدیمی شهر تهران به دنیا آمد، او در سال 1302 پس از هفت دختر متولد شد و نهمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود. پدرش در کسوت روحانیت بود و از این رو جلال دوران کودکی را در محیطی مذهبی گذراند. تمام سعی پدر این بود که از جلال، برای مسجد و منبرش جانشینی بپرورد. جلال پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد، اما پدر که تحصیل فرزند را در مدارس دولتی نمی پسندید و پیش بینی می کرد که آن درسها، فرزندش را از راه دین و حقیقت منحرف می کند، با او مخالفت کرد: « دبستان را که تمام کردم، دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کار کن» تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من رفتم بازار. اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. » پس از ختم تحصیل دبیرستانی، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش سید محمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، البته او خود به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت، اما در نجف ماندگار شد. این سفر چند ماه بیشتر دوام نیاورد و جلال به ایران بازگشت. در «کارنامه سه ساله» ماجرای رفتن به عراق را این گونه شرح می دهد: «تابستان 1322 بود، در بحبوحه جنگ، با حضور سربازان بیگانه و رفت و آمد وحشت انگیز U.K.C.C و قرقی که در تمام جاده ها کرده بودند تا مهمات جنگی از خرمشهر به استالینگراد برسد. به قصد تحصیل به بیروت می رفتم که آخرین حد نوک دماغ ذهن جوانی ام بود و از راه خرمشهر به بصره و نجف می رفتم که سپس به بغداد والخ .... اما در نجف ماندگار شدم. میهمان سفره برادرم. تا سه ماه بعد به چیزی در حدود گریزی، از راه خانقین و کرمانشاه برگردم. کله خورده و کلافه و از برادر و پدر.» پس از بازگشت از سفر، آثار شک و تردید و بی اعتقادی به مذهب در او مشاهده می شود که بازتابهای منفی خانواده را به دنبال داشت. «شخص من که نویسنده این کلمات است، در خانواده روحانی خود همان وقت لامذهب اعلام شد ه دیگر مهر نماز زیرپیشانی نمی گذاشت. در نظر خود من که چنین می کردم، بر مهر گلی نماز خواندن نوعی بت پرستی بود که اسلام هر نوعش را نهی کرده، ولی در نظر پدرم آغاز لا مذهبی بود. و تصدیق می کنید که وقتی لا مذهبی به این آسانی به چنگ آمد، به خاطر آزمایش هم شده، آدمیزاد به خود حق می دهد که تا به آخر براندش.» آل احمد در سال 1323 به حزب توده ایران پیوست و عملاً از تفکرات مذهبی دست شست. دوران پر حرارت بلوغ که شک و تردید لازمه آن دوره از زندگی بود، اوج گیری حرکت های چپ گرایانه حزب توده ایران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهای تند وانقلابی آن حزب و درگیری جنگ جهانی دوم عواملی بودند که باعث تغییر مسیر فکری آن احد شدند. همه این عوامل دست به دست هم داد تا جوانکی با انگشتری عقیق با دست و سر تراشیده، تبدیل شد به جوانی مرتب و منظم با یک کراوات و یکدست لباس نیمدار آمریکایی شود. در سال 1324 با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال، این داستان در کنار چند داستان کوتاه دیگر در مجموعه "دید و بازدید" به چاپ رسید. آل احمد در نوروز سال 1324 برای افتتاح حزب توده و اتحادیه کارگران وابسته به حزب به آبادان سفر کرد: «در آبادان اطراق کردم. پانزده روزی. سال 1324 بود، ایام نوروز و من به مأموریتی برای افتتاح حزب توده و اتحادیه کارگران وابسته اش به آن ولایت می رفتم و اولین میتینگ در اهواز از بالای بالکونی کنار خیابان". آل احمد که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن دوری جست و به قول خودش «از آن بیماری (دکتر شدن) شفا یافت». به علت فعالیت مداومش در حزب توده، مسؤولیتهای چندی را پذیرفت. خود در این باره می گوید: «در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره.... و از اوایل 25 مأمور شدم زیر نظر طبری «ماهنامه مردم» را راه بیندازم که تا هنگام انشعاب 18 شماره اش را درآوردم حتی شش ماهی مدیر چاپخانه حزب بودم.» در سال 1326 به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در همان سال، به رهبری خلیل ملکی و 10 تن دیگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد می کردند و نمی توانستند بپذیرند که یک حزب ایرانی، آلت دست کشور بیگانه باشد. در این سال با همراهی گروهی از همفکرانش طرح استعفای دسته جمعی خود را نوشتند. آل احمد با نثر عصیانگرش اینگونه می گوید: «روزگاری بود و حزب توده ای بود و حرف و سخنی داشت و انقلابی می نمود و ضد استعمار حرف می زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعویهای دیگر و چه شوری که انگیخته بود و ما جوان بودیم و عضو آن حزب بودیم و نمی دانستیم سر نخ دست کیست و جوانی مان را می فرسودیم و تجربه می آموختیم. برای خود من «اما» روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودیم (سال 23 یا 24؟) از در حزب خیابان فردوسی تا چهارراه مخبرالدوله با بازوبند انتظامات چه فخرها که به خلق نفروختم، اما اول شاه آباد چشمم افتاد به کامیون های روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهرات ما کنار خیابان صف کشیده بودند که یک مرتبه جا خوردم و چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سید هاشم و ....." در سال 1326 کتاب «از رنجی که می بریم» چاپ شد که مجموعه 10 قصه کوتاه بود و در سال بعد «سه تار» به چاپ رسید. پس از این سالها آل احمد به ترجمه روی آورد. در این دوره، به ترجمه آثار «ژید» و«کامو»، «سارتر» و «داستایوسکی» پرداخت و در همین دوره با دکتر سیمین دانشور ازدواج کرد. «زن زیادی» نیز به این سال تعلق دارد. در طی سالهای 1333 و 1334 «اورازان»، «تات نشینهای بلوک زهرا»، «هفت مقاله» و ترجمه مائده های زمینی را منتشر کرد و در سال 1337 «مدیر مدرسه» «سرگذشت کندوها» را به چاپ سپرد. دو سال بعد «جزیره خارک- در یتیم خلیج» را چاپ کرد. سپس از سال 40 تا 43 «نون و القلم»، «سه مقاله دیگر»، «کارنامه سه ساله»، «غرب زدگی» «سفر روس»، «سنگی بر گوری» را نوشت و در سال 45 «خسی در میقات» را چاپ کرد و هم «کرگدن» نمایشنامه ای از اوژان یونسکورا. «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «نفرین زمین» و ترجمه «عبور از خط» از آخرین آثار اوست. آل احمد در صحنه مطبوعات نیز حضور فعالانه مستمری داشت و در این مجلات و روزنامه ها فعالیت می کرد. نکته ای که در زندگی آل احمد جالب توجه است، زندگی مستمر ادبی او است. اگر حیات ادبی این نویسنده با دیگر نویسندگان همعصرش مقایسه شود این موضوع به خوبی مشخص می شود. جلال در سالهای فرجامین زندگی، با روحی خسته و دلزده از تفکرات مادی به تعمق در خویشتن خویش پرداخت تا آنجا که در نهایت، پلی روحانی و معنوی بین او و خدایش ارتباط برقرار کرد. او در کتاب "خسی در میقات" که سفرنامه ی حج اوست به این تحول روحی اشاره می کند و می گوید: "دیدم که کسی نیستم که به میعاد آمده باشد که خسی به میقات آمده است. . ." این نویسنده پر توان که همواره به حقیقت می اندیشید و از مصلحت اندیشی می گریخت، در اواخر عمر پر بارش، به کلبه ای در میان جنگلهای اسالم کوچ کرد. جلال آل احمد، نویسنده توانا و هنرمند دلیر به ناگاه در غروب روز هفدهم شهریور ماه سال 1348 در چهل و شش سالگی زندگی را بدرود گفت. به طور کلی نثر آل احمد نثری است شتابزده، کوتاه، تاثیر گذار و در نهایت کوتاهی و ایجاز . آل احمد در شکستن برخی از سنت های ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامه های او به اوج می رسد. اغلب نوشته هایش به گونه ای است که خواننده می تواند بپندارد نویسنده هم اکنون در برابرش نشسته و سخنان خود را بیان می کند و خواننده، اگر با نثر او آشنا نباشد و نتواند به کمک آهنگ عبارات ، آغاز و انجام آنها را دریابد، سر در گم خواهد شد. آثار جلال آل احمد را به طور کلی می توان در پنج مقوله یا موضوع طبقه بندی کرد: الف- قصه و داستان. ب- مشاهدات و سفرنامه. ج- مقالات. د- ترجمه. هـ- خاطرات و نامه ها. الف- قصه و داستان 1- دید و بازدید 1324: 2- از رنجی که می بریم 1326: 3- سه تار 1327: 4- زن زیادی 1331: 5- سرگذشت کندوها 1337: 6- مدیر مدرسه 1337: "حاصل اندیشه های خصوصی و برداشت های سریع عاطفی از حوزه بسیار کوچک اما بسیار موثر فرهنگ و مدرسه" مدیر مدرسه، گزارش گونه ای است از روابط افراد یک مدرسه با هم و روابط مدرسه با جامعه. " آل احمد در مدیر مدرسه به نثر خود اعتماد کامل دارد. قلم دیگر در دستش نمی لرزد و چنین می نماید که اندیشه هایش نیز، در چارچوبی خاص، شکل نهایی خود را یافته است. به رغم این تکوین اندیشه، جلال شکست را باور کرده است، لذا به دنبال گوشه ای خلوت می گردد. 7- نون والقلم 1340: 8- نفرین زمین 1346: 9- پنج داستان 1350: 10- چهل طوطی اصل (با سیمین دانشور) 1351: آل احمد در نامه ای خطاب به حبیب یغمایی، مدیر مجله ادبی یغما می نویسد: " و من که جلال باشم وقتی خیال دکتر شدن و ادبیات را در سر داشتم به اینها دسترسی یافتم. قرار بود درباره "هزار و یک شب" و ریشه های هندی و ایرانی قصه هایش چیزی درست کنم به رسم رساله، که نشد. . ." 11- سنگی بر گوری 1360: ب- مشاهدات و سفرنامه ها اورازان 1333، تات نشینهای بلوک زهرا 1337، جزیره خارک، درٌ یتیم خلیج فارس 1339، خسی در میقات 1345، سفر به ولایت عزرائیل چاپ 1363، سفر روس 1369 ، سفر آمریکا و سفر اروپا که هنوز چاپ نشده اند. ج- مقالات و کتابهای تحقیقی گزارشها 1325، حزب توده سر دو راه 1326، هفت مقاله 1333، سه مقاله دیگر 1341، غرب زدگی به صورت کتاب 1341، کارنامه سه ساله 1341، ارزیابی شتابزده 1342، یک چاه و دو چاله 1356، در خدمت و خیانت روشنفکران 1356، گفتگوها 1346 - ترجمه عزاداریهای نامشروع 1322 از عربی، محمد آخرالزمان نوشته بل کازانوا نویسنده فرانسوی 1326، قمارباز 1327 از داستایوسکی، بیگانه 1328 اثر آلبرکامو (با علی اصغر خبرزاده)، سوء تفاهم 1329 از آلبرکامو، دستهای آلوده 1331 از ژان پل سارتر، بازگشت از شوروی 1333 از آندره ژید، مائده های زمینی 1334 اثر ژید (با پرویز داریوش)، کرگدن 1345 از اوژن یونسکو، عبور از خط 1346 از یونگر (با دکتر محمود هومن)، تشنگی و گشنگی 1351 نمایشنامه ای از اوژن یونسکو؛ در حدود پنجاه صفحه این کتاب را جلال آل احمد ترجمه کرده بود که مرگ زودرس باعث شد نتواند آن را به پایان ببرد؛ پس از آل احمد دکتر منوچهر هزارخانی بقیه کتاب را ترجمه کرد. هـ- خاطرات و نامه ها نامه های جلال آل احمد (جلد اول 1364) به کوشش علی دهباشی، چاپ شده است که حاوی نامه های او به دوستان دور و نزدیک است. علیرضا نورایی: آخر دنیا نزدیک است! بر اساس نظریاتی که ریشه در یک پیشگویی از مایای باستان دارد، روز 21 دسامبر / 30 آذر سال 2012 / 1391 روز موعود است و دنیا به پایان خواهد رسید! از همین الان هم ماشین بازاریابی فیلم در آستانه اکران «2012» بر تبلیغات پیرامون پدیدههای مرتبط با نابودی جهان این تاریخ افزوده و فضا را برای فروشی بینظیر آماده میکند. اما واقعیت ماجرا چیست؟ آیا واقعا دنیای ما سه سال دیگر به پایان میرسد؟ در ادامه، پنج پدیده که طبق پیشگویی مایایی زمین را نابود میکند، بررسی شده است. شاید شما هم پس از به پایان بردن این مطلب، نظر دیگری درمورد این پیشگویی پیدا کنید. پدیدهای فضایی، قطبها را میچرخاند جابجایی قطبها اینگونه رخ میدهد که پوسته و گوشته زمین ناگهان جابجا میشوند و با گردش به دور هسته بیرونی زمین، شهرهای ویران را به قعر خود فرو میبرند. آدام مالوف، یکی از زمینشناسان دانشگاه پرینستون روی پیشگویی جابجایی قطبها مطالعه کرده و این ایده آرماگدون 2012 را به چالش کشیده است. به گفته وی، شواهد مربوط به مغناطیس سنگها دال بر این است که قارههای زمین در گذشته چنین نوآرایی شدیدی را تجربه کردهاند ولی این فرآیندی میلیونها سال به طول انجامیده و آنقدر آهسته اتفاق افتاده که انسان نمیتواند چنین چیزی را درک کند. سیارهای ناشناخته در راه برخورد با زمین این در حالی است که به گفته دیوید موریسون، یکی از اخترشناسان ناسا، «هیچ چیزی در آنجا وجود ندارد و این نزدیکترین چیز به حقیقت است! اگر آنجا یک سیاره یا یک کوتوله قهوهای و یا هرچیز دیگری وجود داشته باشد که 3 سال تا ورود به منظومه شمسی فاصله داشته باشد، منجمان قطعا از یک دهه قبلتر آنرا شناخته و در حال مطالعهاش بودند! از آن بدتر اینکه اگر چنین چیزی واقعا وجود داشته باشد، حتی امروز با چشم غیرمسلح باید دیده شود». منشا این ایده در واقع پیش از آغاز شایعات پیرامون 2012 بود. زنی که ادعا میکرد از بیگانگان پیغام میگیرد، محشر نیبیرو را شایع کرد، تازه او اعلام کرده بود دنیا در سال 2003 به پایان میرسد و نه 2012. مقارنه خورشید و کهکشان به محشر میانجامد برخی نگران آنند که نیروی گرانش خورشید و نیروهای ناشناخته و بسیار قدرتمند کهکشانی یکدیگر را تقویت کنند و و مثلا با پدید آوردن یک جابجایی قطبی یا کشاندن زمین به داخل ابرسیاهچاله فوقالعاده عظیمی که در قلب کهکشانمان لانه گزیده، آخرین روز زمین را رقم بزند. این درحالی است که هیچ مقارنه یا نظم کهکشانی جدیدی در سال 2012 وجود ندارد. هرسال بههنگام انقلاب زمستانی خورشید در نقطهای از آسمان واقع میشود که بسیار نزدیک به مرکز کهکشان راه شیری است. شاید نویسندگان زیجها و تقویمهای نجومی از چنین مقارنههایی هیجانزده شوند، ولی واقعیت آن است که چنین پدیدههایی فقط ظاهری است و برای اهل دانش معنی خاصی ندارد. مثال مشهور دیگر، قمر در عقرب است که ماهی یکبار اتفاق میافتد و هیچ تاثیر و تغییری در کشش گرانشی، تشعشعات خورشیدی، مدار سیارات یا هر چیز دیگری که حیات روی زمین را تحت شعاع قرار دهد، ندارد. مایا آخر دنیا را در سال 2012 پیشگویی کرد به گفته برخی باستانشناسان، تقویم مایا آنطور که برخی دیگر اظهار میکنند در سال 2012 به پایان نمیرسد و قدیمیها هم هرگز این سال را به عنوان پایان دنیا نمیشناختند. اما روز 21 دسامبر 2012، روز مهمی برای تمدن مایا است. آنتونی اونی، باستان-اخترشناس در دانشگاه کلگیت در ایالت نیویورک میگوید: «این زمانی است که بزرگترین دوره در تقویم مایا (یک میلیون و 872هزار روز یا 5125.37 سال) به پایان میرسد و دوره جدید آغاز میشود. در دوران اوج شکوه امپراتوری مایا، آنها تقویم بدون تکرار «شمارش بلند» را اختراع کردند؛ تقویمی با دورهای بسیار طولانی که از بنیانهای فرهنگی نشات میگیرد و به مسئله خلقت بازمیگردد. دوره کنونی تقویم شمارش بلند در آنچه مایا به عنوان آغاز آخرین دوره آفرینش (11 آگوست 3114 پیش از میلاد) میداند، در انقلاب زمستانی 2012،به پایان میرسد. مایا این تاریخ را که هزاران سال پیش از تمدنش است را به عنوان «روز صفر» یا 13.0.0.0.0. نوشته است و در دسامبر 2012 تقویم گردشی مجددا به روز صفر میرسد و بازه طولانی دیگری آغاز میشود. این ایده حاکی از آن است که زمان و تمام جهان تجدید میشود، چه بسا بعد از سپری شدن دورهای پراسترس. این درست مشابه شرایطی است که ما همیشه در روز اول سال، سال را نو میکنیم یا حتی در صبح بعد از تعطیلات آخر هفته». طوفانهای خورشیدی زمین را ناآرام میکنند فعالیتهای خورشیدی در بازههایی تقریبا 11 ساله تغییر میکند. البته طوفانهای بزرگ خورشیدی میتواند با اختلال در عملکرد ماهوارهها و سیستمهای مخابراتی و انتقال برق، بخصوص در عرضهای جغرافیایی نزدیک به قطب، به جوامع و دیگر سیستمهای زمینی آسیب برساند، ولی هیچ نشانهای حداقل در کوتاه مدت، دال بر این وجود ندارد که خورشید طوفانهایی به پا کند که از شدتش سیارهمان بریان شود. از سوی دیگر، اخترشناسان براساس دورههای یازدهساله فعالیت خورشید پیشبینی میکنند که اوج فعالیت خورشید یکی دو سال دیرتر از 2012 اتفاق بیفتد. پس 2012 چه اتفاقی میافتد؟ مایا، نگارهای بر جای گذاشته که حتی اگر زمانی برایش مشخص نکرده باشد، به سناریوی پایان جهان در صفحه پایانی متن تقریبا 1100 صفحهای که به عنوان «دستنوشتههای درسدن» شناخته میشود، پرداخته است. مطابق توصیف این نگاره، جهان توسط یک سیل نابود میشود. این سناریویی است که بسیاری از فرهنگها به آن پرداختهاند و احتمالا توسط مردمان باستان هم تجربه شده است. به باور آنتونی اونی، منظور سناریوی دستنوشتهها فقط خوانده شدن به صورت لفظی نبوده؛ بلکه به عنوان درسی در رابطه با رفتار انسان بوده است. او تقویم بدون تکرار مایا را به تجدید دوره سال نوی خودمان تشبیه میکند؛ دورهای از فعالیتهای پرآشوب و پراسترس به پایان میرسد و دوره جدید مثل تولدی دوباره آغاز میشود که در آن بسیاری افراد تصمیم به بهبود زندگی خود میگیرند.
ویژگی های آثار
از این رو ناآشنایان با سبک آل احمد گاهی ناگریز می شوند عباراتی را بیش از چند بار بخوانند.
آثار
نخست شامل ده داستان کوتاه بود، در چاپ هفتم دوازده داستان کوتاه را در بردارد. جلال جوان در این مجموعه با دیدی سطحی و نثری طنز آلود اما خام که آن هم سطحی است، زبان به انتقاد از مسایل اجتماعی و باورهای قومی می گشاید.
مجموعه هفت داستان کوتاه است که در این دو سال زبان و نثر داستانهای جلال به انسجام و پختگی می گراید. در این مجموعه تشبیهات تازه، زبان آل احمد را تصویری کرده است.
مجموعه سیزده داستان کوتاه است. فضای داستانهای سه تار لبریز از شکست و ناکامی قشرهای فرو دست جامعه است.
حاوی یک مقدمه و نه داستان کوتاه است. قبل از جلال، صادق چوبک و بزرگ علوی به تصویر شخصیت زنان در داستانهای خود پرداخته اند.
زنان مجموعه زن زیادی را قشرهای مختلف و متضاد مرفه، سنت زده و تباه شده تشکیل می دهند.
نخستین داستان نسبتاً بلند جلال است با شروعی به سبک قصه های سنتی ایرانی، "یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود" این داستان به بیان شکست مبارزات سیاسی سالهای 29 تا 31 حزبی پرداخته است.
این داستان نسبتاً بلند به نوعی میان خاطرات فرهنگی آل احمد است. خود او در این مورد گفته است:
یک داستان بلند تاریخی که حوادث آن مربوط به اویل حکومت صفویان است. زبان نون والقلم به اقتضای زمان آن نسبتاً کهنه است.
رمانی روستایی است که بازتابی از جریانهای مربوط به "اصلاحات ارضی" در آن بیان شده است.
دو سال پس از مرگ آل احمد چاپ شده است.
مجموعه شش قصه کوتاه قدیمی از "طوطی نامه" که با تحریری نو نگاشته شده است.
رمانی است کوتاه و آخرین اثر داستانی آل احمد محسوب می شود. موضوع آن فرزند نداشتن اوست.
آیا 2012 پایان کار دنیا خواهد بود؟
در برخی پیشگوییها پیرامون محشر 2012 گفته شده که زمین به واسطه برخورد یک شهابسنگ دچار جابجایی قطبها میشود، یا زمین در اثر پدیدهای نادر 27هزار سالنوری را یکشبه طی میکند و در مرکز کهکشان راه شیری قرار میگیرد؛ و یا داخل زمین به دلیل تشعشعات شدید خورشیدی ناپایدار میشود و به مکانی ناامن برای ساکنانش تبدیل میشود!
چند سال پیش، تلسکوپ فضایی هابل تصویری بینظیر از ستاره متغیر 838 صورتفلکی تکشاخ را در فاصله بیستهزار سالنوری تهیه کرد که ستارهای از نوع غولسرخ را همراه با غبار اطرافش نشان میداد؛ اما برخی پیدا شدند و گفتند این تصویر حاوی شواهدی از یک دنیای موهومی با نام سیاره ایکس ونیبیرو است و در مسیری واقع شده که تا سال 2012 به زمین اصابت خواهد کرد.
برخی رصدگران آسمان باور دارند که سال 2012، مقارنه آسمانی بینظیری روی خواهد داد که برای اولین بار در 26هزار سال گذشته اتفاق میافتد. بر پایه این سناریو، مسیر خورشید در آسمان از نقطهای میگذرد که قلب کهکشان راهشیری در آنجا قرار گرفته است.
از آپولیناریو شیلی پیکستون نپرسید که آیا پایان دنیا در 2012 است یا نه. ریشسفید سرخپوست مایا که در اکتبر 2009 / مهر 1388 در گواتمالا روی صفحه تلویزیون ظاهر شد، اعلام کرد که از این دامن زدن به این موضوع خسته شده است.
برخی دیگر شایع کردهاند که در 2012، خورشید فورانهای مهلکی از شرارههایش تولید میکند که حرارتش، زمین را بر سر زمینیان ویران میکند.
بسیاری از پژوهشگران که شواهد پراکنده مقبره مایا را واکاوی میکنند، عقیده دارند که امپراتور به روشنی پیشگویی کرده که هر چیز ویژهای در 2012 اتفاق خواهد افتاد.
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شلوار پاره ی ..... و آدرس blacker.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
طراح قالب:Night-Skin
فال حافظ
قالب های نازترین
جوک و اس ام اس
زیباترین سایت ایرانی
جدید ترین سایت عکس
نازترین عکسهای ایرانی
بهترین سرویس وبلاگ دهی
وبلاگ دهی LoxBlog.Com